بسم الله الرحمن الرحیم- چون اسمان هروزه به تکلم نام حسین است- زمین ها با ورد اش نام نامی حسین باشد- ستایش خدا-از حکیم سنائی-غز نوئی –ملکا ذکر تو گویم کهتو پاکی وخدائی- نروم جز بهمان ره که توام راهنمائی- بری از رنجکدازی وبری از درد ونیازی- بری از بیم امیدی براز چون وچرائی- همه درگاه توجویم همه از فضل توپویم- همه توحید توگویم که به توحید سزائی- توحکیم توعظیمی توکریمی تو رحیمی- تونماینده فضلی تو سزاوار ثنائی-نتوان وصف توگفتن که در فهم نگنجی- نتوان شبه توجستن که تو در وهم نیائی – همهعزی وجلالی وهمه علمی ویقینی- همه نوری وسروری همه همه جودی سائی-لب ودندان سنائی همه توحید تو گویند- مگر از اتش دوزخ بوداش روی رهائی-قطعه شعری با الهام از شاعر ازبند رسته درپویش سحر ازاده حقیقت یاب جنابحضرت سهراب سپهری که بعض-ی بیت ها دقیقا از ایشان است-عنوان سردار افتاب که امامی است میپوید راه-بانکی از دور اورا میخواند-سحر در قیر شب دراسارت است رخنه ای نیست دراین تاریکی – در ودیوار بهم پیوسته سایه ای لغزذ اگر روی زمین- نقش وهمی است ز بندی رسته- نفس ادم ها-یا سر به سر افسرده است- یا دست جادوی شب درب نور را برانها بسته- با درون سوخته دارد سخن ناب- نیست هم اهنگ او صدائی- رنگیدر تلاش اش دراین دیار-تنها-گپرچه در درونش همیشه پر زهیاهواست روزی اخر میشکند این قفس براورد اواز- مرغ معما دراین دیارغریب با تصویر امید کرده است اهنگ